باغ سیب مهرشهر، ریه های سرطانی یک کلانشهر ،تنها این تعبیر است که می شود برای بزرگترین باغِ، کلاشهری نام بُرد که روزی، اصطلاح “باغ شهر” را یدک می کشید!
اتفاقاتی که بازخوانی آن چیزی جز آزرده خاطری روح، دوستداران طبیعت را بدنبال ندارد، آن چیزی که در این وجیزه به آن خواهم پرداخت، روشن شدن وضعیت گیاهی این مجموعه خواهد بود.
از آنجایی که با متخصصان مختلف به بحث و گفتگو پرداختم و در اوایل امسال پیرو اتفاقات آن روزها با اساتید دانشگاه کشاورزی نشستی داشتم، همه این عزیزان به اتفاق، صحبت از یک فاجعه و از بین رفتن باغ سیب را نوید می دادند، کما اینکه با مشاهده حضوری در باغ سیب نیز، با درختانی مُرده مواجه خواهید، شد.
به گفته اساتید و متخصصان امر ۱۰۰% درختان باغ سیب مهرشهر دچار آفت و بیماری هستند، و ۶۰% درختان باغ نیز درحال از دست دادن کاربری خود می باشند و باید فکر اساسی برای احیای آنها شود، در غیر اینصورت فاتحه باغ را باید خواند.
سوالات مهم و اساسی وجود دارد، که مهم ترین پاسخ هر یک از این سوالات به طور مستقیم؛ گریبان گیر سهل انگاری متولیان باغ و غیر مستقیم؛ دیگر مسئولین استانی را در عدم حمایتهای لازم برای حفظ آن مجموعه، متوجه خود می کند.
نگارنده این سطور در صدد این موضوع نیست که برای واکاوی جریان “دخل و تصرف” در مجموعه باغ سیب که علیرغم وجود امکانات اساسی و مناسب در این باغ(خاک حاصلخیز و ۹حلقه چاه آب عمیق)، پای جریان خاصی را به وسط بکشد، کما اینکه فریادهای باغ خود گواه بر مسئله دست های پشت پرده این خیانت آشکار می باشد.
موضوع اصلی غفلت است،غفلت؛ تعلل تک تک مسئولین ائم از نمایندگان مردم در مجلس،شورای شهر،محیط زیست،سازمان های مردم نهادحامی محیط زیست،رسانه ها و دیگر دستگاه های متولی امر است،که در این غفلت فی نفسه قاتلان درختان مجموعه باغ سیب مهرشهر بشمار می آیند.
شاید مسئولینی باشند که اکنون دایه دار و سنگ حمایت از این مجموعه را بر سینه میزنند، ولی افسوس که درزمانی که باید سنگ بر سینه میکوفتند، بدنبال”دو دو تا چهارتای” خود بودند. و برخی مسئولین اکنون با برنامه های منسجم و از قبل طراحی شده بجای مدعی العموم(مردم) برای باغ، نسخه پیچی می کنند، و درصدد تبدیل “باغ به پارک” هستند!
هیچ عقل سلیمی این تغییر ماهیت و کاربری “باغ به پارک” را به عنوان احیای این باغ تلقی نمی کند، کما اینکه برای آن صدها دلیل و توجیح و جلسه برگزار کنند،این جریان روشنتر و نمایانتر از آفتاب، است که چه خوابهایی برای این طلای رها شده در مهرشهر دیده شده است.
جا دارد یک سوال از طراحان،کارشناسان و نظریه پردازان (تبدیل باغ سیب به پارک ملی) پرسیده شود؛ آیا نمی شود این “باغ بیمار” را احیا کرد؟ و یکی از صد ها حُسن این اتفاق؛ آنکه مردم این کلانشهر آلوده، نفسی تازه بکشند!
این درحالی است که اگر شما به دنبال حرکتی “ملی” و به اصطلاح متفکران و نظریه پردازان خود قصد “نجات باغ سیب” را دارید، چرا حرکتی انجام نمی دهید تا عنوان “باغ شهر” به این شهر برگردد و این مجموعه به عنوان اولین “باغ سیب ملی” در تاریخ این کشور به ثبت برسد!
درپایان یادآور میشوم که مجالی برای باغ سیب مهرشهر این ریه سرطانی باقی نمانده است و طبیبی میخواهد برای احیاء نه طرحی برای خود نمایی، و غفلت زدگی، باید آستین ها را بالا زد، بهار با همه زیبایی هایش خواهد آمد، نگذارید افسوس شکوفه ها بر دل درختان باغ سیب مهرشهر برای همیشه بماند.
پی نوشتها:
پ.ن ۱ : عقل سلیم این منطق را قبول می کند؟ (“بزرگترین پارک ملی کشور” یعنی ۲۰۰هکتار باغ سیب تبدیل به پارک بشود!) شنونده خود عاقل است.
پ.ن ۲: درخت موجودی است زنده، تغذیه می کند،آب می نوشد، نفس می کشد،رشد میکند و می میرد!
پ.ن ۳: بحمدالله رهبری داریم که تمام قد از درختان و حفظ و حراست از آنها درخط مقدم است،مطمئن باشید به گوشش برسد حتماً گوشهایی را خواهد پیچید!
پ.ن۴: بعضی وقتها از بعضی ها می ترسم، این هایی که برای “اموال ولی فقیه” فکر خیال دارند، چه موجوداتی هستند!
پ.ن۵:من مانده ام که اصحاب رسانه ها، کی از خواب غفلت بیدار خواهند شد، من مانده ام که این استان حامی محیط زیست و دوست دار طبیعتی هم دارد!؟
پ.ن۶:وقتی با آلوده شدن هوای شهر،مشکلات تنفسی بر خانواده ام مسلط می شود و هر روز با گذر از کنار باغ ضجه های درختان سیب را میشنوم، قلبم به درد می آید.
انتهای یادداشت/